کتاب ملت عشق

خلاصه کتاب ملت عشق

در این مقاله خلاصه کتاب ملت عشق به همراه گزیده ای از جملات ناب کتاب تقدیم شما میگردد

خلاصه کتاب ملت عشق

این کتاب دو داستان را به صورت موازی پیش می برد که به گونه ای با هم ارتباط دارند یکی روایت زندگی اللا که در قرن بیست و یکم در آمریکا زندگی می کند و دیگری روایت زندگی مولانا جلال الدین بلخی ملقب به رومی که در قرن هفتم در قونیه می زیسته است

اللا که در آستانه 40 سالگی بود، درست در هنگامی که کمبود عشق را در زندگی اش ، مخصوصا در زندگی مشترک با همسرش دیوید که دندانپزشک است حس می کرد، به واسطه شروع یک شغل جدید با کتابی به نام «کفر شیرین» نوشته ی عزیز زاهارا آشنا شد. «کفر شیرین» کتابی بود که زندگی مولانا و ملاقات و علاقه اش به شمس تبریزی را در قالب داستان بیان می کرد. چیزی که اللا را به این کتاب جذب کرد، شباهت های زندگی مولانا به زندگی خودش و درس ها و پندهای این کتاب برایش بود.

داستانی که در قرن هفتم روایت می‌شود داستان ورود شمس تبریزی به زندگی مولانا است. کسی که زندگی مولانا را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد و دنیای جدیدی پیش روی او باز می‌کند.

 در این بین اللا تحت تاثیر کتاب «کفر شیرین» قرار می‌گیرد و تصمیم می‌گیرد با نویسنده رمان «کفر شیرین» یعنی عزیز زاهارا از طریق ایمیل ارتباط برقرار کند و …

این مقاله را هم توصیه میکنم بخوانید : 0 تا 100 خلاصه کتاب شازده کوچولو

بخش خاک از کتاب ملت عشق

این بخش با خواب شمس شروع می شود. او خواب مرگ خویش را می بیند که در چاهی افتاده و مردی در غم از دست دادنش عزاداری می کند.  او پیوسته این خواب را می بیند. شمس از زمانی که تبریز را ترک کرد همیشه در سفر بود و سعی داشت که 40 قانون عشق را کامل کند و حال به مرادش رسیده بود و می دانست که زندگی اش به فصل آخر رسیده است. شمس دعا کرده بود که در دنیا همدل و همرازش را پیدا کند. فرشته نگهبان کودکی اش به او گفت که به بغداد برود تا آینه روحش را بیابد. شمس به بغداد رفته و با بابا زمان که صاحب خانقاهی در بغداد است ملاقات می کند و در خانقاه او مستقر می شود تا همرازش را پیدا کند.

از طرفی دیگر، اللا که با همسرش و دخترش دعوا کرده، مجذوب نوشته های عزیز زاهارا به او ایمیلی می دهد و پاسخی گرم دریافت می کند.

پس از گذشت ماه ها بابازمان، صاحب خانقاه، نامه ای از شیخ سید برهان الدین دریافت می کند که ادعا می کند شاگردش، جلال الدین مولانا، خواب دیده که در جایی که در حیاطش چاهیست و کرم های ابریشم رشد می کنند سوگوار عزیزی است. سید برهان الدین فکر می کند که بابازمان شخصی را می شناسد که می تواند برای مولانا استاد و همراه باشد، و از او می خواهد آن شخص را به او معرفی کند. سید برهان الدین یادآور می شود که این سفر برای آن فرد خطرناک خواهد بود و ممکن است مورد حسادت علاقه مندان مولانا واقع شود.

0401ed56053539637dde00c0473ed34c 3 1 - کتاب ملت عشق

بخش آب کتاب

شمس برای ملاقات مولانا به قونیه می رود. زود متوجه می شود که موعظه های مولانا در شهر طرفداران زیادی دارد. او بجای معرفی خود به مولانا سعی می کند در بین اقشار مردم بگردد و نظرشان در مورد مولانا را بفهمد. او به گل کویر که زنی روسپی بود، حسن گدا که جذامی بود و سلیمان مست که دائم الخمر بود برمی خورد و آتش عشق و ایمان را در دل های آن ها زنده می کند.

این مقاله را هم توصیه میکنم بخوانید : خلاصه کتاب جنایات و مکافات

بخش باد کتاب

در نهایت شمس و مولانا با یکدیگر ملاقات می کنند و مولانا در می یابد که شمس همان همرازیست که به دنبالش بوده است. شمس و مولانا چهل روز در کتابخانه مولانا در مورد چهل قانون عشق صحبت و تفکر کردند. این موضوع موجب حسادت علاالدین پسر کوچک تر مولانا و کرا، همسر او، می شود.

 داستان به معرفی کیمیا، دختر خوانده مولانا که قادر است ارواح را ببیند و خودش سواد خواندن و نوشتن را آموخته هم می پردازد.

آموزه های شمس و سخنرانی های مولانا که برگرفته از عشقی بود که در دل مولانا شعله می کشید موجب تردید مردمی شد که متوجه عمق کلام مولانا نمی شدند. در این بین کیمیا و سلطان ولد، فرزند اول مولانا، می توانستند متوجه بخشی از عظمت وجود شمس شوند و این محبت معنوی شکل گرفته بین مولانا و شمس را درک کنند. کیمیا از روزی که شمس را دیده سخت عاشقش شده و این در حالیست که علاالدین در خفا به کیمیا علاقه مند است.

شمس مولانا را خیلی گرامی می داشت اما افسوس میخورد که مولانا نتوانسته دلش را روی انسان های ضعیف تر و رانده شده جامعه بگشاید. ازین رو از مولانا خواست تا به میخانه رفته و شراب بخرد. مولانا ک به حرف های شمس باور داشت پذیرفت.

بخش آتش

مولانا در میخانه با سلیمان مست گفت و گو کرد و قلبش به روی کسانی که از نظر جامعه گناهکار بودند گشاده شد. شمس به مولانا پیشنهاد داد تا در شهر سماع کنند. همه مردم از دید سماع و پایکوبی آن ها به وجد آمدند. پس از پایان سماع کیخسرو، کیسه ای طلا روی صحنه انداخت ولی شمس آن را جلوی پای کیخسرو پرتاب کرد و گفت که صوفیان برای عشق سماع می کنند و برای پول او ارزشی قائل نیستند.

 از طرفی اللا که داستان زندگی عزیز را می داند حس می کند عاشقش شده. عزیز برای دیدن اللا به بوستون می رود.

0roxruaxy6yh - کتاب ملت عشق
مولانا

بخش خلاء

مدتی بعد، مولانا شمس را در خانه اش پیدا نمی کند و متوجه می شود که او ترکش کرده. حال پریشان مولانا خانواده اش را نیز پریشان می کند. سلطان ولد، پسر بزرگ مولانا از سوی پدرش مامور شده که به دنبال شمس بگردد. سلطان ولد شمس را در دمشق پیدا می کند و از او می خواهد که با او به قونیه بازگردد.

 مولانا که یک بار غم دوری از شمس را چشیده می ترسد که شمس را دوباره از دست دهد. کیمیا برای کمک به پدرخوانده اش پیشنهاد ازدواج با شمس را می دهد تا او را پاگیر کنند. شمس و کیمیا به عقد هم درآمدند ولی بی توجهی شمس به کیمیا در جایگاه یک همسر، کیمیا که در تب عشق میسوخت را مریض کرد و از پای درآورد.

چند جوان از کسانی که از شمس متنفر بودند با کمک علاالدین، قاتلی اجیر کردند که شمس را بکشد. قاتل شمس را کشت و جسدش را درچاه انداخت اما صدای افتادن جسد در آب چاه نیامد. قاتل نمی توانست شمس را فراموش کند. از زمانی که مولانا متوجه کشته شدن شمس شد دیگر مولانای سابق نشد. او دیگر نه فقیه بود نه عالم، شاعری شد که شعر عشق می گفت.

اللا نیز همسر و فرزندانش را ترک کرد و با عزیز که آخرین روز های عمرش را می گذراند به قونیه رفت تا آخرین لحظاتش را با او شریک باشد.

این مقاله را هم توصیه میکنم بخوانید : 0 تا 100 خلاصه کتاب جای خالی سلوچ به همراه نقد و معنی شخصیت های کتاب

معرفی کتاب

ملت عشق پیوند انسان ها از دو قرن متفاوت را به نمایش می گذارد. گویی پیوند شمس و مولانا آنقدر محکم بوده است که اللا را درگیر خود کرده و شمس زندگی او که زاهارا باشد را به وی نشان می دهد.

از نکات برجسته کتاب آشنایی نویسنده با صوفیان، قرآن و سنت مردم در زمان شمس و مولاناست. همانگونه که می بینیم در کتاب او به داستان موسی و چوپان و هاروت و ماروت اشاره می کند.

نام کتاب برگرفته از این بیت مولانا در دفتر دوم مثنوی معنوی است:

ملت عشق از همه دین ها جداست

عاشقان را ملت و مذهب خداست

ملت عشق 1024x721 1 - کتاب ملت عشق

جملات ناب از کتاب ملت عشق

  • قانون اول: هرکس از خدا بدی بگوید، در اصل بدی خودش را گفته. چه بداند چه نداند، همین است که هست. کلماتی که برای توصیف پروردگار به کار می بریم، هموچون آینه ایست که خود را در آن می بینیم. هنگامی که نام خدا را می شنوی ابتدا اگر موجودی ترسناک و شرم آور به ذهنت بیاید، به این معنی است که تو هم بیشتر مواقع در ترس و شرم به سر می بری. اما اگر هنگامی که نام خدا را می شنوی ابتدا عشق و لطف و مهربانی به یادت آید، به این معناست که این صفات در تو هم فراوان است.
  • قانون دوم: پیمودن راه حق کار دل است، نه عقل. راهنمایت همیشه دلت باشد، نه سری که بالای شانه هایت است. از کسانی باش که به نفس خود آگاهند، نه از کسانی که نفس خود را نادیده می گیرند.
  • درست است که خدا را با گشتن نمی توان پیدا کرد اما خدا را فقط کسانی پیدا می کنند که به دنبالش می گردند.
  • صفات خدا را می توانی در هر ذره کائنات بیابی.
  • تنها چیزی که عشق می گوید این است:” خودت را رها کن! بگذار برود.”
  • در دیار عشق زبان حکم نمی راند. عاشق بی زبان است.
  • در این زندگانی اگر تک و تنها در گوشه انزوا بمانی و فقط پژواک صدای خود را بشنوی، نمی توانی حقیقت را کشف کنی. فقط در آینه انسان دیگر است که می توانی خودت را کاملا ببینی.
  • هیچ گاه نومید مشو. اگر همه درها هم به رویت بسته شوند، سرانجام او کوره راهی مخفی که از چشم همه مخفی مانده، به رویت باز می کند.
  • شکر کن! پس از رسیدن به خواسته ات شکر کردن آسان است. صوفی آن است که هر وقت خواسته اش محقق نشده، شکر گوید.
  • به هر سو که می خواهی، شرق، غرب، شمال یا جنوب برو، اما هر سفری که آغاز می کنی سیاحتی به سوی درون خود بدان! آن که به درون خود سفر می کند، سرانجام ارض را طی می کند.
  • قابله می داند که زایمان بی درد نمی شود. برای آن که تویی نو و تازه از تو ظهور کند باید برای تحمل سختی ها  و درد ها آماده باشی.
  • اگر اعتماد به نفست متزلزل شد، این آینه زیبایی درونت را به تو نشان می دهد. اگر اعتبارت لکه دار شد، این دستمال ابریشمی به تو یادآوری می کند که مهم ترین چیز پاکی قلب است. مرهم درون شیشه نیز زخم های ظاهری و باطنی ات را مداوا می کند.
  • مرشد حقیقی آن است که تو را به دیدن درون خودت و کشف کردن زیبایی های باطنت رهنمون می شود. نه آنکه به مرید پروری رهنمون شود.
  • به جای مقاومت در برابر تغییراتی که خدا برایت رقم زده، تسلیم شو. بگذار زندگی با تو جریان یابد، نه بی تو. نگران نباش که زندگی ات زیر و  رو شود. از کجا معلوم زیر زندگی ات بهتر از رویش نباشد.
  • خدا هر لحظه در حال کامل کردن ماست. چه از درون چه از بیرون. هر کدام از ما اثر هنری ناتمامی است. هر حادثه ای که تجربه می کنیم، هر مخاطره ای که پشت سر می گذاریم، برای رفع نواقصمان طرح ریزی شده است.
  • فراموش نکن انسان هر چیزی را فقط تا آن حد که دوستش دارد، میتواند بشناسد.
  • شیطان مخلوقی ترسناک نیست که بیرون از ما در پی فریب دادنمان باشد، بلکه صدایی است درون خودمان.
  • اگر چشم انتظار احترام و توجه و محبت دیگرانی، ابتدا این ها را به خودت بدهکاری!
  • گذشته گرداب است. بی سروصدا آدم را به درون خودش می کشد. حال آنکه تنها چیزی که تو لازم داری زمان حال است. اصل آن است که حقیقت حال را دریابی.
  • به هر کدام ما صفاتی جداگانه عطا شده است. اگر خدا می خواست همه مثل هم باشند بی شک همه را مثل هم می آفرید. محترم نشمردن اختلاف ها و تحمیل عقاید صحیح خود به دیگران، بی احترامیست نسبت به نظام مقدس خدا.
  • عاشق حقیقی خدا وارد میخانه که بشود، آن جا برایش نمازخانه می شود. اما آدم دائم الخمر وارد نمازخانه هم که بشود، آنجا برایش میخانه می شود. در این دنیا هر کاری که بکنیم، مهم نیتمان است، نه صورتمان!
  • اگر عشق نباشد، عبادت هم کلمه ای خشک و خالی می شود، عبارت از پنج حرف کنار هم نشسته.
  • عشق در نظر کسی که عاشق نیست، کلمه ایست خشک و تو خالی. نیمی فریب، نیمی سفسطه.
  • فراموش نکن اندوه آدمی تنها آن سوی دنیا ممکن است همه انسان ها را اندوهگین کند. و شادمانی یک نفر ممکن است همه را شادمان کند.
  • این دنیا به کوه می ماند. هر فریادی که بزنی، پژواک همان را می شنوی.
  • پس نه بر زندگی ات حاکمی، نه محکوم آنی.

مشخصات کتاب

اسم انگلیسی رمان : the Forty Rules of Love

نویسنده : الیف شافاک

مترجم : ارسلان فصیحی

نشر : ققنوس

قیمت کتاب در آذر ماه 1400 :95000 تومان

دیدگاه خود را درباره‌ی خلاصه داستان ملت عشق با ما و دیگر کاربران به‌اشتراک بگذارید. به‌طور خلاصه ، کتاب ملت عشق را

چگونه ارزیابی می‌کنید؟

خوانندگان محترم می توانید مقالات نوشته ی خود و یا عکس هایی که با کتاب در منظره های مختلف گرفتید را ارسال کنید تا با نام خودتان در مجله اینترنتی کتاب خوب منتشر شود

منبع عکس : کافه بوک

26 دیدگاه برای “کتاب ملت عشق”

  1. هرکسی از سبک کتاب مختلفی خوشش میاد و به نظرم این کتاب اصلا خوب نبود ولی بخونیدش و تلاش کنید سبک مورد علاقتون رو پیدا کنید تا وقتتون رو فقط صرف مطالعه کتابهایی که خوشتون می بکنید
    ممنون از کتاب خوب بابت کتاب ملت عشق

  2. شوهره به خانمش خیانت میکنه و بعد زن شوهردار با چندین فرزند رابطه عاشقانه با یک مرد دیگه برقرار میکنه و زندگی خودش رو با وجود مشکلاتی که فرزندانش دارن بی خیال میشه و میره به دنبال عشقش، دقیقا مانند فیلمهای ترکیه ای. شمس هم مشابها بلایی بر سر کیمیا می اره . روایت های تاریخی اش هم قابل اعتماد نیست

  3. واقعا برای کسانی که کتاب به این خوبی رو به خاطر اون تیکش که اللا خانوادش رو رها کرده مورد انتقاد قرار میدن متاسفم
    کتاب دارای نکات آموزن و مثبت دیگه ای هم هستش

  4. ممنون از کتاب خوب بابات کتاب ملت عشق
    لطفا با پشتکار به تولید مقاله ادامه بدید
    البته عیبهایی هم در کارتون دارید

  5. درباره ی رابطع شمس و مولانا کتابهای زیادی نوشته شده
    این کتاب بیشتر تبلیغ تصوف هستش و ایراداتی هم به اسلام گرفته
    اصلا این کتاب رو توصیه نمیکنم

  6. کتابی خوب و مفیدی هستش
    البته باید دقت کنیم که اطلاعات زیادی از نحوه زندگی و … شمس در دست نیست و بخش زندگی شمس بیشتر ساخته ذهن نویسنده می باشد
    در کتاب نحوه مردن شمس هم آورده شده که با توجه به مقبره ای که از شمس در شهرستان خوی وجود دارد ، با حقیقت همخوانی ندارد

    • با شما هم عقیده هستم
      البته کل کتابهای نوشته شده در غرب همواره انحرافاتی و مشکلات فرهنگی برای ما دارند که با فرهنگ ایرانی کاملا در تضاد است
      ولی خب باید مطالب منفی را در نظر نگرفت

  7. در حال مطالعه کتاب هستم .به قدری زیباست که لحظه ای قادر به رها کردن کتاب نیستم و از مترجم کتاب هم بابت ترجمه زیباش تشکر میکنم .
    مشتاقانه منتظر رسیدن به آخرشم که ببینم چی میشه

  8. سلام کتاب خوب
    از خوندن و زمانی که صرف خوندن کتاب کردم پشیمونم
    نمیتونم بهتون بگم بخونید یا نخونیدش
    ممکنه شما خوشتون بیاد

  9. کتاب خوبی هستش
    من از مطالعه رمان لذت می برم
    و وقت خودم رو بیشتر صرف اون میکنم
    خیلی ممنون میشم رمانهای زیبارو برام معرفی کنید
    به نظرتون مطالعه رمان پلیسی رو مطالعه کنم یا نه ؟
    رمانهای حوزه دفاع مقدس رو چی؟؟

    • در پاسخ به سوال شما باید عرض کنم
      مطالعه رمان های پلیسی بستگگی به علاقتون داره
      من که از مطالعه اونها لذت میبرم
      و کتاب های دفاع مقدس رو شدیدا توصیه میکنم بهتون

      • از جمله رمان های پلیسی خوب که میتونم معرفی کتاب کتابهای اگاتا کریستی هستش.
        من از مطالعه کتاب خانه کج اگاتا کریستی واقعا لذت بردم
        از بین کتاب های دفاع مقدس هم بنده کتاب شنود و سه دقیقه در قیامت و بازگشت رو پیشنهاد می کنم
        هرسه این کتابهای نوشته موسسه هادی هستن
        ان شالله موفق باشید

        • دوست من
          کتابهای بازگشت و سه دقیقه در قیامت و شنود که اصلا در مورد دفاع مقدس نیستم
          کتابهای دفاع مقدس عبارتند از :
          فرنگیس
          دختر شینا
          پایی که جا ماند
          سلام بر ابراهیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *