خلاصه کتاب دنیای سوفی

salsm - خلاصه کتاب دنیای سوفی

کتاب دنیای سوفی در قالب داستان با بیانی شیوا و رسا به آموزش مفاهیمی از فلسفی می پردازد که ذهن اکثر فیلسوفان جهان را به خود درگیر کرده است.در این رمان خواننده با یک کتاب خشک فلسفی که سرشاز از اصطلاحات فلسفی باشد روبرو نیست ، بلکه کتاب با نثری روان و سبک و به دور از کلمات فلسفی پیچیده نوشته شده است و خواننده از مطالعه کتاب لذت می برد و به خوبی مفاهیم فلسفه را درک می کنید.نقش اصلی داستان که سوفی آموندسن نام دارد در اثر نامه هایی که از آلبرتو ناکس دریافت می کند ، به یادگیری فلسفه می پردازد .این نامه هر کدام با یک سوال شروع می شوند ، فرستنده نامه ها در قالب این پرسش ها می خواهد فلسفه را به سوفی آموندنسن بیاموزد . نویسنده بعد از ارسال نامه ها ، بسته هایی را به دست سوفی آموندنسن می رساند که در آن بسته ها به پرسش هایی که در نامه ها مطرح شده پاسخ داده شده است.

در این مقاله ابتدا خلاصه کتاب دنیای سوفی را برای شما آورده ایم و در ادامه نیز نقدی بر کتاب و جملاتی زیبا از کتاب به رشته تحریر درآمده است.

خلاصه کتاب دنیای سوفی

داستان از جایی شروع می شود که سوفی آموندسن که تک فرزند است پس از بازگشت از مدرسه نامه ای بدون نام و نشان فرستنده دریافت می کند که در آن فقط دو کلمه نوشته شده بود: تو کیستی؟ این کلمات سوفی را به تفکر مفهوم در “من” ، “زندگی” و “مرگ” واداشت. کمی  بعد سوفی در صندوق نامه، نامه ای دیگر پیدا کرده بود که در آن نوشته شده بود: جهان چگونه به وجود آمد؟

کمی بعد سوفی نامه ای دیگر دریافت کرد. کارت پستالی که یک پدر برای دخترش به نام هیلده فرستاده بود. در آن نوشته بود که کارت را از طریق سوفی به او می رساند ولی سوفی دختری به نام هیلده را نمی شناخت که کارت را به او بدهد.

روز بعد نامه ای دیگر بدست سوفی رسید. روی نامه نوشته شده بود: درس فلسفه! این بار نامه کوتاه نبود. نویسنده نامه نوشته بود که ما مثل خرگوش درون کلاه شعبده باز بخشی از یک امر شگرف هستیم ولی خرگوش نمی داند که بخشی از آن است. ولی ما می دانیم و می خواهیم از این رمز و راز سر در بیاوریم و این کاری است که فیلسوف ها می کنند. فیلسوف ها می خواهند بدانند که جهان چونه به وجود آمد؟ آیا در پس آن چه روی می دهد اراده یا مقصودی نهان است؟ آیا پس از مرگ حیات هست؟ چگونه باید زیست؟

این مقاله را هم توصیه میکنم بخوانید : خلاصه کتاب آناکارنینا

نامه ای دیگر آمد. در آن نوشته شده بود: تنها چیزی که لازم داریم تا فیلسوف خوبی بشویم قوه شگفتی است.

نویسنده ی نامه در توضیح قوه شگفتی نوشته بود: جهان و هرچه در آن است، برای کودک تازگی دارد، او را به شگفت می اندازد. بزرگتر ها اینطور نیستند. اکثر جهان را چیزی عادی می شمارند.

سوفی با راهنمایی های نویسنده ی نامه که فیلسوف بود  پا به دنیای فلسفه می گذارد. او با اساطیر، فلاسفه طبیعی، سقراط، افلاطون و ارسطو، هلنیست ها، فلسفه هندو ها، مسیحیت و یهودیت ، تفکرات زمان قرون وسطا و رنسانس ، عصر باروک ، فیلسوفانی خردگرا مانند دکارت، اسپینوزا و فلاسفه ای تجربه گرا مانند لاک، برکلی  آشنا شد.

f61b8b96b63d76db4a88ac3157577f29e7f5b5e1 1600818701 - خلاصه کتاب دنیای سوفی

روز تولد هیلده شد. هیلده از پدر خود که در نیروهای بین الملل در لبنان بود، کادویی دریافت کرد. پدر هیلده به او گفته بود که برایش هدیه ای می فرستاد که مرتب بزرگ و بزرگ تر می شود و ممکن است بشود آن را با دیگران تقسیم کرد. هدیه او نوشته هایی بود که یک کتاب آموزش فلسفه را تشکیل می دادند. کتابی به نام دنیای سوفی! در واقع سوفی ساخته تخیل پدر هیلده بود و خود سوفی هم این را متوجه شد.

سوفی و فیلسوف کوشیدند که خود را از “دنیای سوفی” و در ذهن پدر هیلده بودن برهانند.  در این بین سوفی با هگل، کرکه گور ،مارکس و داروین و نظریات آن ها آشنا شد. پس از آن نوبت با آشنایی با فروید رسید. فیلسوف معتقد بود که طبف گفته های فروید، پدر هیلده از افکار نهان رویای خود باخبر نیست. او فکر می کرد که این یک فرصت است برای آن ها تا از خودآگاه پدر هیلده بیرون روند و همین کار را هم کردند. آن ها وقتی پدر هیلده مشغول نوشتن و خیالپردازی بخش دیگری از داستان بود از خودآگاه او خارج شدند و به رویا تبدیل شدند.در بخشی از تاریخ فلسفه که در کتاب دنیای سوفی آمده است:

مردم با خلق اساطیر و داستان هایشان می خواهند برای چیزی که چرایی آن را نمی دانند و نمی توانند بفهمند توجیهی بیافرینند.

اولین فلاسفه، فیلسوفان طبیعی نامیده می شوند چراکه عموم تمرکز آن ها بر طبیعت بوده است. آن ها بدنبال آن بودند که بفهمند “جوهر” حقیقی اشیاء، جانداران و طبیعت چیست. این برهه جایی بود که فلسفه از مذاهب و خدایان و اساطیر فاصله گرفت و به علم نزدیک تر شد. در مورد جوهر اصلی طبیعت، فیلسوفان نظرات متفاوتی داشتند. برای مثال طالس می پنداشت که جوهر اصلی همه چیز آب است. آناکسیماندروس بر این باور بود که هسته و جوهر همه چیز باید چیزی غیر از همه چیز باشد. چرا که در دنیا همه چیز متناهی است پس چیزی که پیش و پس از همه چیز می آید باید نا متناهی باشد.

7t2qwi7hcztq - خلاصه کتاب دنیای سوفی
عکس نویسنده کتاب دنیای سوفی :یوسین گردر

 فیلسوف طبیعی دیگری به نام آناکسیمنس باور داشت که همه چیز از هوا یا بخار است. او فکر می کرد که آب، هوای فشرده شده و آتش هوای رقیق شده است. و اگر هوا  بیشتر در فشار قرار گیرد خاک می شود.

مدت ها پس از این فلاسفه، فیلسوف های دیگری آمدند. یکی از آن ها به نام پارمنیدس باور داشت که هر چه وجود دارد، پیوسته وجود داشته است. او با اینکه تغییرات را در طبیعت می دید باور داشت که تغییر به مفهوم واقعی امکان پذیر نیست. هیچ چیز نمی تواند چیزی جز آن چه هست بشود. او به عقل خود تکیه کرد و اینکه انسان، عقل بشر را منشا شناخت از جهان بداند را خرد گرایی می گویند.  فیلسوف دیگری باور داشت که جهان پیوسته در حال تغییر است و هیچ چیز ثابت نیست و احساسات وسیله اصلی درک جهان هستی هستند. فیلسوف دیگری به نام امپدوکلس بر این باور بود که طبیعت از چهار عنصر  آب، هوا، خاک و آتش ساخته شده است و فرآیند های طبیعی همه از آمیختن و مجزا شدن این چهار عنصر شکل می گیرند. حال امپدوکلس آنچه باعث ترکیب و تجزیه این عناصر می شد را مهر و کین نامید.

بعد ها فیلسوفی چون آناکساگوراس آمد که باور داشت عنصر اصلی طبیعت را ذرات ریزی به نام هسته یا بذر تشکیل می دهند. او باور داشت که همه موجودات در طبیعت تجزیه پذیرند و به ذرات خیلی ریزی تجزیه می شوند.

دموکریتوس، آخرین فیلسوف بزرگ طبیعی، باور داشت که اشیاء از ذرات جاودانه و ریز نامرئی یه نام اتم به معنی برش ناپذیر درست شده اند. دموکریتوس به روح و نیرو باور نداشت و ازین رو که او تنها به چیزهای مادّی  باور داشت او را فیلسوفی مادّه گرا می نامیم.

در گذشته مردم بیماری و باخت در جنگ ها را از بخت و سرنوشت خود می دانستند ولی با گذشت زمان دیگر مورخان و پزشکان این دلیل را قبول نکرده و به دنبال دلایل طبیعی برای بیماری و اتفاقات بودند. از پزشکانی که در این عرصه بسیار نامدار بود، بقراط بود که بیماری را برهم خوردن طبیعت می دانست.

9f29e17711ac599f262811ab24ddacd58470341e 1617796046 - خلاصه کتاب دنیای سوفی

دوره فلاسفه طبیعی با ظهور فلاسفه ای مانند سقراط به پایان می رسد. فلاسفه ای همچون سقراط بجای طبیعت، به انسان و جایگاهش دراجتماع می پرداختند. شناخت ما از سقراط به نوشته های شاگردش، افلاطون و نمایشنامه ی فلسفی ای که نام شخصیت اولش سقراط است بازمی گردد. البته که معلوم نیست که صحبت های سقراط در نمایشنامه در واقع صحبت های خود سقراط باشد، اما چیزی که واضح است این است که سقراطی که ما می شناسیم، سقراطی است که افلاطون به دنیای فلسفه معرفی کرده است.  

سقراط بر این باور بود که کسی که بر خلاف عقل خود عمل می کند  نیک بخت نمی شود و کسی که می داند چگونه می توان نیک بخت شد، غیر  از آن عمل نخواهد کرد. سقراط پیوسته به دنبال مفاهیم حق و ناحق بود.

افلاطون بر این باور بود که در ورای جهان مادی عالمی است به نام عالم مثال که در آن، پشت هر پدیده طبیعی الگویی جاودان و تغییر ناپذیر وجود دارد. عالم مثال جایی است که  الگوی همه چیز در بهترین حالت خود در آن شناخته می شود. به عنوان مثال یک دایره بدون هیچ زاویه در آن مفهوم پیدا می کند و یک اسب، چهارپا دارد. عالم مثال را برعکس جهان محسوسات، باید با عقل شناخت. هرقدر هم ما در دنیای محسوسات اسب هایی که یک پایشان مشکل دارد را ببینیم، از آنجا که محسوسات قابل اعتماد نیستند و با توجه به چیزهایی که از عالم مثال با عقل خود درک کرده ایم، می دانیم که اسب چهارپا دارد.

پس از افلاطون، یکی از شاگرد های آکادمی او به نام ارسطو، نظریه مُثُل افلاطون را رد کرد. ارسطو باور داشت که برای شناخت اسب، بجای آن که عقل ما از عالم مثال با اسب آشنا باشد، باید چند بار اسب را با حواسمان دیده باشیم.

از دیگر مباحثی که ارسطو به آن پرداخت علت پدیده ها بود. او باور داشت هر پدیده چهار علت دارد. علت مادی، علت فاعلی، علت صوری و علت غایی. علت غایی مقصود و دلیل وجود آن پدیده است. برای مثال گیاهان برای رشد و حیات به آب نیاز دارند. پس به باران نیاز دارند و علت غایی و مقصود باران، ادامه ی حیات گیاهان است.

از دیگر اقداماتی که ارسطو انجام داد، تقسیم موجودات به گیاهان و جانداران و جمادات بود. همچنین او باور داشت که تمام هستی علت اولیه ای دارد و آن خداست.

ارسطو باور داشت که خوشبختی سه بخش دارد. بخش اول زندگی سرشار از خوشی و لذت است. بخش دوم خوشبختی زندگانی شهروندی آزاد و مسئول و بخش دیگر خوشبختی زندگانی فیلسوفانه و اندیشمندانه است.

پس از دوران ارسطو ، سیر فلسفه رو به یونانیگری رفت. یونانی گرا ها یا هلنیست ها بر روی این که چطور می شود بهتر زندگی کرد تفکر می کردند. هلنیست ها به گروه های مختلفی تقسیم می شدند. از این گروه ها می توان به کلبیان اشاره کرد. آن ها باور داشتند که خوشبختی در گرو دل کندن از مادیات تحقق می یابد. همچنین آن ها باور داشتند که نباید با غم و اندوه دیگران خود را رنج دهیم پس باید نسبت به اندوه دیگران بی تفاوت بودند.

b5c70f2a54e32f38532b66c1c92898c1261bf21d 1611049610 - خلاصه کتاب دنیای سوفی

از دیگر گروه های هلنیست ها می توان  به رواقیان اشاره کرد.  آن ها یکتاگرو بودند. یعنی باور داشتند که روح و ماده دو مفهوم جدا از هم نیستند و فقط یک طبیعت وجود دارد. انسان گرایی نیز از نتایج تفکرها و باور های رواقیان بود.

از دیگر گروه های، اپیکوریان بودند. برخلاف رواقیان و کلبیان که خوشبختی را در گرو دوری از مادیات می دانستند اپیکوریان باور داشتند که لذت بهترین نیکی و درد بزرگترین بدیست. البته که اپیکوروس باور داشت که لذت های غیر مادی مانند دوستی و بخشش از لذت های غیر مادی والاترند.

برخلاف گروه های دیگر هلنیست که  آموزه هایشان را از سقراط گرفته بودند، گروه دیگری آمدند که آموزه هایشان از تفکرات افلاطون سرچشمه گرفته بود که نوافلاطونی ها نام داشتند. آن ها باور داشتند که جهان پلی است بین دو قطب که یک سرش وجود یکتاست و یک سرش جاییست که پرتو وجود یکتا به آن نمی رسد.

عقل گرایان باور داشتند که پایه معرفت انسان همه در ذهن است. تجربه گرایان باور داشتند که شناخت جهان همه زاییده احساس ماست. کانت باور داشت در ادراک ما از جهان هم حس دخالت دارد هم عقل. اما عقل گرایان و تجربه گرایان، هر دو در میزان کابرد عقل و حس غلو ورزیده اند.

هگل ادعا می کرد که روح جهانی به سوی شناخت بیشتر و بیشتر خود پیش می رود. همچون رود ها که هرچه بیشتر به دریا نزدیک تر می شوند پهن تر می شوند.

کرکه گور معتقد بود که سه شکل مختلف حیات وجود دارد. مرحله حسی، مرحله اخلاقی و مرحله دینی. رومانتیک ها و کسانی که لذت را اصل میشمارند در مرحله حسی قرار دارند.

این مقاله را هم توصیه میکنم بخوانید : 0 تا 100 خلاصه کتاب جای خالی سلوچ به همراه نقد و معنی شخصیت های کتاب

نقد کتاب دنیای سوفی

نکات مثبت رمان :

از ویژگی هایی برتری که برای این کتاب می توان بیان نمود توصیف های دقیق و به جایی است که در طول داستان آورده شده ، این توصیفات سبب شده تصویر صحیحی از فضا و مکان و سرگشتگی سوفی در طول داستان به خواننده القا شود

فیلسوف داستان دنیای سوفی، مباحث فلسفی را برای یک نوجوان چهارده ساله توضیح می دهد. این خود گواه این است که مباحث کتاب برای کسانی که با تاریخ فلسفه آشنایی ندارند، راحت و قابل درک است. از نکاتی که این کتاب را نسبت به کتب تاریخ فلسفه دیگر متمایز کرده است می توان به بیان داستانی آن اشاره کرد. داستان سوفی و فیلسوف و هیلده و پدرش همزمان با تاریخ فلسفه پیش می رود و به هم مرتبط می شود. نویسنده سعی کرده با مثال هایی از زندگی روزمره درک مباحث را برای خواننده (و البته سوفی ) آسان و قابل درک کند.

همان طور که در بالا خلاصه داستان را مطالعه کردیم ، متوجه قلم جذاب یوسین گردر می شویم ،واقعا تحسین برانگیز است که بتوان علم فلسفه را در قالب رمانی گنجاند که هدف از آن ، آموزش علم فلسفه به دانش آموزان باشد . البته اگر به اعداد ارقام دقت کنیم ، متوجه خواهیم شد که بزرگسالان نیز به این رمان علاقمند هستند

نکات منفی رمان :

کلیشه های فراوانی داخل کتاب مشاهده می شود

با مطالعه کتاب متوجه تحریف های دینی در شریعت های اسلام و مسیحیت خواهید شد

بی اخلاقی ها و بی ادبی هایی که شخصیت اصلی داستان نسبت به مادر خویش دارد

جملاتی از کتاب دنیای سوفی

  • آلاچیق را پدربزرگش وقتی بچه اول آن ها چند هفته پس از تولد درگذشت برای مادربزرگ ساخته بود. نام کودک ماریه بود. بر سنگ قبر او نوشته بود:” ماریه کوچولو پیش ما آمد، سلامی کرد و رفت.”
  • مردم حبشه فکر می کنند خدایان سیاه اند و بینی پهن دارند، در نظر تراکییایی ها خدایان چشم آبی و مو بورند. اگر گاو ها، اسب ها و شیر ها قادر به نقاشی بودند، لابد خدایان را به شکل گاو و اسب و شیر می کشیدند.
  • اکثر مردم عقیده داشتند بیماری ناشی از علت های فوق طبیعی است. واژه ی آنفولانزا در حقیقت به معناب نفوذ شوم ستارگان است.
  • پدر هیلده برای دنیای سوفی در حقیقت حالت قادر مطلق را داشت.
  • هیلده عزیز، اگر مغز انسان چنان ساده می بود که ما از آن سر در می آوردیم، هنوز چنان احمق بودیم که هیچ از آن سر درنمی آوردیم.
  • تنها چیزی که برای تبدیل‌شدن به یک فیلسوفِ خوب موردنیاز است، بهره‌مندی از قوه‌ی تعجب است!
  • پرسشی که برایش جواب نیابی، هرگز احمقانه نیست!

مشخصات کتاب

نام انگلیسی کتاب : Sophie’s World

نویسنده : یوستین گردر

مترجم : حسن کامشاد

نشر : نیلوفر

دیدگاه خود را درباره‌ی خلاصه کتاب دنیای سوفی با ما و دیگر کاربران به‌اشتراک بگذارید. به‌طور خلاصه کتاب دنیای سوفی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

خوانندگان محترم می توانید مقالات نوشته شده خود و یا عکس هایی که با کتاب در منظره های مختلف گرفتید را ارسال کنید تا با نام خودتان در مجله اینترنتی کتاب خوب منتشر شود

8 دیدگاه برای “خلاصه کتاب دنیای سوفی”

  1. تاریخ فلسفه غرب را مطرح می‌کنه و حالا متوجه میشم چرا غربیها از دین بیزار هستند چون فلاسفه آنها مفهوم غلطی از دین را ارایه دادن و حقوقی برای انسان و مخصوصا زن قایل نبودن درصورتیکه انسان در اسلام فارغ از زن و مرد بودن، قابل احترام هست.
    رهبر انقلاب هم خوندم این کتاب را توصیه کردند

  2. من این کتاب رو برای فرزند خریدم. پس از صحبت با تعدادی از کتابفروش‌ها به این نتیجه رسیدم که خودم چاپهای موجود در بازار را با هم به صورت سریع مقایسه کنم. صفحه اول بخش «هیوم» را در نظر گرفتم و به مقایسه چهار ترجمه موجود در پاساژ ناشران قم پرداختم: صفوی، کامشاد، بازیاری و سمسار. ملاکم دقت در ترجمه نبود که این کار فقط با مراجعه به متن اصلی امکان پذیره. بلکه ملاکم روان بودن و شیوایی متن کتاب بود. چون کتاب برای نوجوانان نوشته شده حتما باید طوری نوشته بشند که برای این سنیو بسیار متنی روان داشته باشند به لحاظ صفحه‌آرایی و کاغذ در چاپهایی که دیدم اولویت به ترتیب ذیل است: ۱.سمسار ۲. بازیاری ۳. کامشاد ۴. صفوی. اما درباره شیوایی و روانی متن، وقتی چهار صفحه مربوط را کنار هم گذاشتم و با هم مقایسه کردم ، بدون هیچ گونه تردیدی نظرم به ترجمه صفوی جلب شد. چاپ و صفحه‌آرایی صفوی بسیار قدیمی هستش ولی در همان صفحه حد اقل پنج یا شش جمله بود که به زیبایی برای مخاطب ساده‌سازی شده بود. علت این شیوایی نسخه صفوی را مترجم در مقدمه بیان کرده. او در مقدمه بیان می کند پنجاه صفحه را ترجمه کرده بودم که بر اثر نقدی ادبی بر ترجمه آلمانی کتاب متوجه شدم مخاطبم نوجوانان هستند. به همین جهت این پنجاه صفحه را در اختیار پسر نوجوانم قرار دادم تا بخواند. نتیجه مردود شدن این پنجاه صفحه برای مخاطب نوجوان به نسبت کتاب‌خوان او بود. او سپس از ابتدا کتاب را مورد ترجمه و ویرایش مجدد قرار داد و ترجمه او حاصل دید مذکور است. من در نهایت میان معروفیت کامشاد و بازیاری و روانی صفوی مردد شدم ولی نهایتا نظر کارشناسی‌ام را ترجیح دادم و پس از دو ساعت پرسه در پاساژ کتاب همان صفوی را خریدم.
    امیدوارم از این نظر بهره‌مند شده باشید و حد اقل در تصمیم‌گیری زمان کمتری خرج کنید

  3. من عادت دارم هرکتابی رو که مطالعه میکنم بعدش توی نت نظرات دوستان رو میخونم اینجا من اکثرا دیدم که پرسیده شده بهترین ترجمه کدومه اول اینکه خوانده نباید این سوال رو بکنه چون این یه چیز کاملا سلیقه ایی هست به عنوان مثال ترجمه خانم مهری اهی برای کتاب جنایات و مکافات اکثریت میگن خوبه ولی من نتونستم ارتباط برقرار کنم یا صدسالتنهایی که به نظر من بهترین ترجمه کاوه میرعباسی هست نه بهمن فرزانه اینا رو گفتم که بگم ترجمه خوب واقعا به خودمون برمبگرده شما تو کتاب فروشی بری سه تا ترجمه مختلف کتاب رو بزارید مقابلتون باهم مقایسه کنید اونی که خوانا تر و روان تر هست برای شما اون رو بخرید
    دوم اینکه اسم فلسفه که میاد یه عده فکر میکنن با چی طرف شدن در صورتی که خیلی هم مشکل نیست اما این کتاب در این کتاب اصلا نمیزاره شما متوجه اون بحث فلسفی نشید اون به صورت فلسوی بیان میکنه بعد با مثالهای مختلف بحث فلسوی رو براتون ساده میکنه که تا کلی بعد تو ذهنتون مبمونه
    سوم اینکه ترجمه خوب روان و قابله فهم این کتال از نظر من ترجمه حسن کامشاد هست
    ممنون از کتاب خوب برای تهیه خلاصه کتاب دنیای سوفی

  4. کتابی بسیار عالی با ترجمه فارسی بسیار بد
    این کتابرو به زبان دیگه ای خونده بودم .حالا خواستم اون رو به زبان فرسی هم بخونم
    ترجمه کامشاد که خیلی بد بود و میشد بجای برخی کلمات از کلمات گویا وبهتر استفاده کرد
    اگر بخوام از یک تا ده به این ترجمه نمره بدم
    نمرش یک هستش

  5. این کتاب شامل تاریخ چند هزار ساله فلسفه نمیشه و فقط شامل فلسفه غرب و قسمتی از فلسفه غرب که نویسنده با اون موافقه
    یعنی فقط نظرات فیلسوفهایی رو می آورد که خودش با اونها هم عقیده هستش

    • با نظر شما موافق هستم
      من عاشق فلسفه هستم ولی نویسنده کتاب اسمی از برخی بزرگان فلسفه نیاورده و فقط همه ی فیلسوفای مورد علاقشو آورده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *