خلاصه کتاب موش ها و آدم ها

ketabya - خلاصه کتاب موش ها و آدم ها

موش ها و آدم ها داستان کارگرانی است که در اوج رکود اقتصادی، برای پیدا کردن کار سفر می کنند. آن ها آرزوهای کوچکی دارند که برآورده شدنشان اصلا آسان نیست. حتی وقتی شرایطش مهیا باشد اتفاقاتی رقم می خورد که آن ها مجبور می شوند بجای پس انداز و قدم برداشتن برای تحقق آرزوهایشان، برای رهایی از روزمره و اتفاقات ناراحت کننده زندگیشان به شهر رفته و درآمد یک ماهشان را خرج کنند. در کتاب موش ها و آدم ها، موش ها نماد و سمبل همین امید و آرزوی اشتباه هستند. در ابتدای کتاب می بینیم که لنی با وجود علاقه زیاد به موش ها، نمی تواند آن ها را زنده نگه دارد و همیشه آن ها را می کشد. امید و آرزوی اشتباه هم مانند موش ها به سرانجام خوبی نمی رسند.

در بخش دیگری از کتاب می بینیم که کندی سگی دارد که مثل خودش پیر و فرتوت است و کارگران دیگر اصرار دارند که سگ را بکشند. آن سگ نماد انسان هایی بود که از نظر دیگران دیگر به کار نمی آیند. درست مثل کندی. او برای اینکه مفیدتر واقع شود و محترم تر شمرده شود، حاضر بود پس انداز خودش را با جرج و لنی شریک شود.

داستان گریزی هم به نژاد پرستی دارد. کروکس هم مانند کندی برای محترم شمرده شدن حاضر بود برای جرج و لنی، در خانه و مزرعه ی آرزوهایشان به رایگان کار کند.

در ادامه خلاصه کتاب موش ها و آدم ها تقدیم شما علاقمندان کتاب می گردد

خلاصه کتاب موش ها و آدم ها

داستان موش ها و آدم ها در مورد دو شخص به نام های جرج و لنی است که می خواهند برای کار به یک آبادی بروند و از ارباب زمین های آن جا کاری را درخواست کنند. لنی یک مرد با جثه بزرگ اما کودن است که اموراتش را با تکیه بر جرج می گذراند. لنی علاقه زیادی به حیوانات مخصوصا موش ها و خرگوش ها دارد. او همیشه دوست دارد موش ها را در کنار خود نگه دارد اما نمی تواند قدرتش را کنترل کند و ناخواسته آن ها را می کشد. سپس موش های مرده را در جیب خود نگه می دارد و آن ها را نوازش می کند. لنی همیشه دردسر درست می کند و همین باعث شده که آن ها نتوانند یک جا ساکن بمانند و همواره شغلشان را از دست بدهند و به دنبال شغل جدید سفر کنند.

جرج برنامه داشت که با پولی که خودش و لنی از کار برای ارباب جمع می کنند یک خانه بخرد و یک مزرعه درست کند. او با وعده ی داشتن توله سگ، خرگوش و حیوانات دیگر از لنی می خواست که دردسر درست نکند. آن ها نزد ارباب رفتند. ارباب به جرج شک داشت . فکر می کرد او میخواهد از لنی سواستفاده کرده و درآمدش را برای خودش نگه دارد. از طرفی دیگر کورلی، پسر ارباب، از آدم های قوی هیکل خوشش نمی آمد و سعی داشت تا با لنی درگیر شود و حسابش را برسد. این موضوع جرج را نگران می کرد.  جرج به لنی گفته بود که تا می تواند از کورلی فاصله بگیرد چون طبق گفته های خدمتکار ارباب، کورلی یک بوکسور فرز بود.  

جرج و لنی، در روز اول با همسر کورلی که از نظر بقیه همسر مناسبی نبود و با همه ی مردها گرم می گرفت و سرکارگر خوش برخورد آن جا به نام اسلیم آشنا می شوند. آن ها در آن جا به بوجاری مشغول شدند. لنی با آن که آدم باهوشی نبود ولی می توانست چند برابر دیگران کار کند. کارگران همه با هم در خوابگاهی استراحت می کردند و شب ها در مورد مسائل مختلف صحبت می کردند.

0 تا 100 خلاصه کتاب جای خالی سلوچ به همراه نقد و معنی شخصیت های کتاب

یکی از کارگران مسن  به نام کندی از نقشه ی لنی و جرج برای آینده شان آگاه شد. او پیشنهاد کرد که 350 دلار پس اندازش را با آن ها شریک شود و در عوض بتواند با آن ها در خانه ی آینده شان زندگی کند. با این کار آرزوی جرج و لنی به به وقوع پیوستن نزدیک و نزدیک تر می شد.

موش ها و آدم ها - خلاصه کتاب موش ها و آدم ها

در همان شب که جرج، لنی و کندی آرزو در سر می پروراندند، کورلی پسر ارباب که به دنبال همسرش می گشت با لنی دعوا کرد. لنی ابتدا ترسید  و مجروح شد اما برای اینکه جلوی ضربه خوردنش را بگیرد دست کورلی را گرفت و محکم فشار داد و استخوان های دست کورلی خرد شد. اسلیم، سرکارگر آن جا برای اینکه جلوی اخراج شدن لنی و جرج را بگیرد به کورلی گفت که ادعا کند که دستش در ماشین اینطور شده وگرنه همه ی کارگران داستان این اتفاق را برای اهالی آبادی تعریف می کنند و کورلی مضحکه ی عام و خاص می شود.

یکشنبه شب که اکثر کارگر ها برای استراحت به شهر رفته بودند، لنی به کروکس که یک کارگر سیاه پوست بود و جدا از بقیه کارگرها زندگی می کرد نقشه شان را لو داد. کندی هم به کروکس و لنی پیوست و آن ها در مورد آرزوهایشان باهم صحبت کردند. کروکس می گفت که می تواند برای آن ها رایگان کار کند ودر عوض غذا و جای خواب داشته باشد. در همین هنگام ، همسر کورلی به بهانه اینکه دنبال کورلی می گردد با آن ها هم صحبت شد. کندی و کروکس سعی داشتند که از دست او و حرف زدن هایش خلاص شوند. صحبت های تند همسر کورلی آن ها را عصبانی کرد و این باعث شد که کورلی به او بگوید که آن ها خانه ای خواهند داشت و از آبادی خواهند رفت و نقشه آن ها لو رفت. همسر کورلی به آن ها گفت که این خیال را کارگران زیادی در ذهن پرورانده اند و آن ها قطعا موفق نخواهند شد. همسر کورلی با دیدن زخم های روی صورت لنی متوجه شد که دست کورلی در ماشین خرد نشده و این شکستگی ها حاصل زد و خورد کورلی با لنی است و ازین که کورلی یک بار هم که شده مغلوب یک نفر شده، خوشحال شد. جرج متوجه شد که کندی برنامه شان را به کروکس لو داده است و ازین اتفاق ناراحت شد.

مدت ها بعد لنی تنها در طویله نشسته بود و به توله سگی که در هنگام نوازش بخاطر عدم کنترل قدرتش کشته بود نگاه می کرد. او می ترسید که این اتفاق باعث شود که جرج دیگر نگذارد او مراقب خرگوش های خانه ی آینه شان باشد. در همین زمان همسر کورلی وارد طویله شد. او در آن جا هم صحبتی نداشت و دوست داشت که با کسی صحبت کند اما هیچ یک از کارگرها با او صحبت نمی کردند و به لنی هم گفته بودند که با او صحبت نکند. همسر کورلی تقلا می کرد که با لنی صحبت کند اما با مقاومت لنی مواجه می شد. در این بین همسر کورلی متوجه شد که لنی از نوازش چیزهای نرم مانند حیوانات خوشش می آید. او به لنی گفت که موهایش نرم است و لنی می تواند آن را نوازش کند. لنی در حین نوازش موهای همسر کورلی، موهای او را بهم ریخت. همسر کورلی ناراحت شد و جیغ زد. لنی سعی کرد که جلوی او را بگیرد چراکه اگر جرج می فهمید از دستش ناراحت می شد. این تقلا باعث شد که لنی نتواند قدرتش را کنترل کند و گردن دخترک بیچاره را بشکند.

جرج قبل تر به لنی گفته بود که در صورت انجام یک خرابکاری دیگر در چمنزار های بیرون آبادی پنهان شود. وقتی کارگران و کورلی متوجه  مرگ همسر کورلی شدند تصمیم گرفتند که او را پیدا کرده و بکشند. جرج را هم به ناچار با خود بردند تا مطمئن شوند در این قتل دستی نداشته است. جرج برای اینکه دیگران لنی را با عذاب نکشند، هفت تیر یکی از کارگران را دزدید، لنی را پیدا کرد و او را بدون آن که لنی متوجه شود و دردی بکشد کشت.

مشخصات کتاب

نام انگلیسی کتاب : Of Mice and Men

نویسنده : جان اشتاین بک

مترجم : سروش حبیبی

نشر : ماهی

دیدگاه خود را درباره‌ی خلاصه کتاب موش ها و آدم ها با ما و دیگر کاربران به‌اشتراک بگذارید. به‌طور خلاصه کتاب موش ها و آدم هاابی می‌کنید؟

خوانندگان محترم می توانید مقالات نوشته ی خود و یا عکس هایی که با کتاب در منظره های مختلف گرفتید را ارسال کنید تا با نام خودتان در مجله اینترنتی کتاب خوب منتشر شود

منبع عکس : کافه بوک

4 دیدگاه برای “خلاصه کتاب موش ها و آدم ها”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *